کد خبر: ۸۶۳۶
۱۳ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۲:۰۰

میراث مسجد «مقبل»   

معماری صد و اندی ساله مسجد حمزه که میرزا‌ابوتراب معروف به «مقبل» در بازارچه سراب بنا کرده است، احتیاج به حفاظت دارد.

شاید زمانی‌که میرزا‌ابوتراب معروف به «مقبل»، مسجد و حسینیه‌ای را مجاور منزل خود در بازارچه سراب بنا می‌کرد، چندان مطمئن نبود این بنا آن‌قدر استحکام داشته باشد که بتواند تا صدو‌اندی سال بعد، دوام بیاورد.

مسجدی که بنا به گفته‌های اهالی و کسانی که زندگی و سرنوشتشان با این محله گره خورده است، تاریخچه طولانی دارد و البته شنیدنی.

هر‌چند گذشت زمان و فرسودگی ساختمان، الزام می‌کرد مسجد بازسازی شود و همین ساخت‌و‌ساز تااندازه‌ای سبک و سیاق قدیمی آن را تغییر داده است، معماری خاص و کهن آن، دست‌نخورده باقی مانده و غنیمتی بزرگ از همان روزگار است که باید برای حفظ آن، چاره‌ای اندیشید.

به نقل یکی از معماران پیش‌کسوت، قدمت سقف و تاریخچه دیوار‌های ستونی مسجد مقبل به صد‌سال گذشته برمی‌گردد و احیا و حفظ معماری مسجد، می‌تواند هم در بعد گردشگری حائز اهمیت باشد و هم در‌زمینه تاریخی.

شاید این هم از اقبال مسجد مقبل باشد که آمدن اتفاقی یک روحانی جوان و کنجکاو برای نمازخواندن در مسجدی که تا آن روز امام جماعت نداشته است، باعث شده تا هم جای خالی امام جماعت آن را پر کند.

هم بخواهد برود سراغ سامان‌دهی فضای ظاهری مسجد و برسد به اینکه «مقبل» می‌تواند ثبت میراث فرهنگی شود؛ ماجرایی که در ادامه آن را خواهید خواند.  

«حمزه» نام امروزی مسجد مقبل است که دیوار‌به‌دیوار جامعه‌المصطفی و محل رفت‌و‌آمد و کسب علم طلاب جوان است. مسجد مقبل ۳۵۰‌متر زیر‌بنا دارد.

 

مقبل که بود؟

اما اینکه «مقبل‌السلطنه» چه کسی بوده است، از همین ابتدای گزارش، ذهن ما را به خود مشغول می‌کند. از بین تمام کسانی که با این پرسش سراغشان می‌رویم؛ سلیمان‌نوری محقق و مشهد‌پژوه می‌گوید: «میرزا ابوتراب‌خان مقبل‌السلطنه» در ردیف صاحبان مکنت و نفوذ ایالت خراسان بوده است.

پسوند «السلطنه» همراه با نام مقبل، وابستگی او را به قاجار نشان می‌دهد. مقبل با ورود احمد قوام‌السلطنه به خراسان به جرگه دوستان و نزدیکان او می‌پیوندد. بعد‌ها احمد قوام‌السلطنه، حکمران وقت خراسان و سیستان به پاس دوستی و همکاری بی‌شائبه میرزا‌ابوتراب، لقب «مقبل‌السلطنه» را از احمدشاه برای او گرفته است.

این لقب که غالبا میرزا‌بوتراب را با همان عنوان مخاطب قرار داده‌اند، مهم‌ترین لقب او بوده است. مظفر شاهدی در کتاب زندگانی سیاسی خاندان اقبال نوشته است که میرزا‌ابوتراب در سال‌۱۲۴۴‌ش متولد شد و پس‌از ۶۶ سال در سال‌۱۳۱۰ درگذشت.

 

میراث  مسجد «مقبل»   

 

 

 هیئتی‌های مسجد صدساله

از همان ورودی کوچه و با راهنمایی‌های پسر جوانی، راه کج می‌کنیم به میانی‌ترین قسمت آن، که حاج‌احمد محمدزاده‌سرابی آنجا مغازه دارد.

او که حالا عضو هیئت‌امنای مسجد و حسینیه سراب است، به‌عنوان یکی از قدیمی‌های بازار، از این محله و مسجد، کم خاطره ندارد و حاضر است خاطرات خوش هم‌جواری و همسایگی‌اش با مسجد را با ما تقسیم کند.

قبل از هر صحبتی می‌گوید که قدیمی‌های محله همه فوت شده‌اند وکمتر کسی از گذشته مانده است.

حاج‌احمد متولد‌۱۳۲۸ و بزرگ‌شده همین محله است. او ترجیح می‌دهد صحبت‌هایش را با اشاره‌ای کوچک به گذشته محله شروع کند؛ «آبی که در سناباد جریان داشت، از محله سراب عبور می‌کرد و از یک طرف به کوچه باغ‌عنبر می‌رفت و از یک سمت به چهار‌باغ و از سمت دیگر به گنبد‌سبز».

محمدزاده در ادامه تعریف می‌کند: اطراف این مسجد دو آب انبار بود، به نام‌های ژاندارمری و حوض‌انبار مسجد مقبل.

حاج‌احمد طبق گفته‌های نسل قبل، حدس می‌زند عمر این بنا به صد سال برسد. او توضیح می‌دهد: قبل‌از انقلاب، مسجد به دست هیئتی‌های حسینیه سراب که جزو هیئت‌امنای این مسجد بودند، اداره می‌شد.

حاج‌حسن هژبر سادات، میرزا جلالیان، کاظم‌زاده‌ها، تقی ممی‌ها  و غلامرضا محمدزاده از بزرگان هیئت بودند که عباس هژبر‌سادات، سرپرستی آن را عهده‌دار بود.

هیئتی‌های مسجد، ارادت خاصی به امام حسین (ع) داشتند و ایام محرم و صفر را خیلی با‌شکوه برگزار می‌کردند و تعدادشان آن‌قدر زیاد بود که صف عزاداران از جلوی مسجد شروع می‌شد و تا نزدیکی‌های حرم مطهر می‌رسید.

رفته‌رفته یا هیئتی‌های قدیم فوت کردند یا به محله‌های دیگر کوچیدند. الان از آن هیئت ۲‌هزار‌نفری، شاید صدنفر بیشتر نمانده باشد.

او در ادامه تعریف می‌کند: قبل‌از انقلاب، شریفیان که از بازاری‌های مشهد و با اقوام مقبل‌السلطنه درارتباط بود، مسجد را از هیئتی‌هایی که در این مجموعه بودند، گرفت و حاج‌کاظم غراب، زمینی را در فلکه سراب برای ادامه فعالیت آن‌ها خریداری کرد.

این شد که از آن زمان و با انتقال هیئت سرابی‌ها به مسجد و حسینیه سراب، فعالیت از حیطه ما در «مقبل» خارج شد و مسجد در‌اختیار گروه دیگری قرار گرفت.

حالا سن‌وسالی از حاج‌احمد سرابی رفته و بازنشسته شده است، اما هنوز هم پای کار ایستاده و در‌کنار مغازه‌های دیگر شبرنگ‌فروشی مشغول به فعالیت است. می‌گوید: آن زمان کارم این نبود؛ انقلاب که شد در کوچه باغ‌عنبر، لوستر‌فروشی داشتم.

در همان دوران، دفتری را با اولویت‌دادن به برنامه‌های بسیج باز کردم. این دفتر که بعد‌ها به نام شهید‌عرفانی شد، در دوران جنگ فعالیت‌های بسیاری انجام می‌داد.

استقبال جوانان محله برای رفتن به خط مقدم و جنگ قابل تامل بود. این را از اشتیاق آن‌ها برای ثبت‌نام می‌شد فهمید. کار ما همین ثبت‌نام‌ها بود و بعد هم آموزش؛ به‌طوری‌که بعد‌از گذراندن یک دوره کوتاه آموزشی در‌زمینه تیر‌اندازی، عازم خط مقدم می‌شدند.

 حاج‌احمد با لبخندی که در تمام مدت گفتگو، چاشنی حرف‌هایش است، می‌گوید: خوبی مسجد حمزه (مقبل) این است که معماری قدیمی و کهن خود را حفظ کرده است.

 

میراث  مسجد «مقبل»   

 

حوضی در میان و غرفه‌ها اطراف آن

عبد‌الحسین فلاحتی، یکی دیگر از کسبه است و از نمازگزاران مسجدی و متولد‌۱۳۳۱. ۵۵‌سال از زندگی‌اش را در این محله گذرانده است، از همان زمانی که همراه پدرش برای نماز به مسجد «مقبل» می‌رفته.

او از سال‌های کودکی‌اش یاد می‌کند که مسجد، حوض بزرگی داشته و اطراف آن را غرفه گرفته بود.

می‌گوید: نمازگزاران داخل همان حوض دست‌نماز می‌گرفتند. مثل الان نبود که صدای اذان از بلندگو‌ها پخش شود. یک قسمت را بالای مسجد، برای موذن گذاشته بودند.

وقت نماز که می‌شد، موذن می‌رفت بالا و اذان می‌گفت. مغازه‌دار‌ها آن‌قدر تقید داشتند که چادری جلوی مغازه می‌کشیدند و می‌رفتند نماز اول وقت بخوانند.

 

غسالخانه زیر مسجد

محمد حلوایی از کسبه قدیمی محله و کلیددار امروز مسجد است؛ نه به کهن‌سالی حاج‌احمد محمدزاده سرابی، ولی ۲۵ سال کار و هیئت‌امنایی، پیچ‌وخم کار را دستش آورده است.

مغازه قفل‌سازی «حلوایی» تقریبا روبه‌روی مسجد است. می‌خواهد قبل‌از اذان و نماز، برای دیدن مسجد با او همراه شویم و در بین راه تعریف می‌کند: گرچه چندبار بازسازی شده است، فضای قدیمی‌اش را هنوز هم دارد.

از ورودی مسجد که داخل می‌شویم سقف‌های طاقی شکل و ستون‌های زیبا  به چشم می‌آید که گفته می‌شود از ویژگی‌های معماری این مسجد است.

نکته‌ای که او یادآور می‌شود، شنیدنش برایمان تازگی دارد. اینکه در قدیم (قبل‌از انقلاب) قسمت زیرین مسجد غسالخانه بوده است. پله‌های مفروش را پایین می‌رویم؛ همان محلی که کاشی‌های سفید آن تا سقف کشیده شده است.

قسمت‌های مختلف غسالخانه قدیمی (اتاق انتظار و شستشو و...) را نشانمان می‌دهد و می‌گوید: بعد‌از جمع‌آوری غسالخانه، ترکیب آن به هم نخورد و تا امروز برای فعالیت‌های مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرد.

حلوایی، پرسش ما را درباره سرانجام آن، این‌طور پاسخ می‌دهد: قصد بر این است که این بخش از مسجد با بازسازی جزئی و تکمیل و آماده‌شدن برای کتابخانه در اختیار علاقه‌مندان قرار گیرد.

اما صفدرزاده که از سال‌۶۱ تا ۸۹ عضو هیئت‌امنای مسجد بوده است، در‌باره این مکان، گفته‌هایی شنیدنی دارد.

او صحبتش را با این عبارت شروع می‌کند: مسجد و حسینیه را «مقبل» وقف کرده است؛ بنایی که علی‌رغم معماری کم‌نظیرش، خوب حفاظت نشده و بخشی از آن با سهل‌انگاری افرادی که تاریخ و گذشته قدیمی مسجد برایشان مهم نبوده، از بین رفته است.

او عنوان می‌کند: تا قبل‌از انتقال دفتر تبلیغات اسلامی به محل جدید، فعالیت آن در این مسجد انجام می‌شده است. صفدرزاده، کاشی‌کاری‌های زیبایی را به خاطر دارد که در‌جریان بازسازی مسجد، از بین رفته و کاری هم از دست کسی بر‌نمی‌آمده است.

وی به نقل از قدیمی‌های محله، ماجرای جالبی تعریف می‌کند؛ اینکه یک بخش از طبقه زیرین مسجد، غسالخانه بوده است و یک قسمت هم مقبره خود «مقبل» که بعد‌ها در‌جریان بازسازی و نبش قبر، استخوان‌های مقبل به حرم مطهر منتقل می‌شود. البته این‌ها شنیده‌های او به‌نقل از قدیمی‌های محله است که او با آن‌ها مراوده داشته.

 

مسجدی که امام جماعت نداشت

با آمدن امام جماعت جوان مسجد که اتفاقی، گذرش برای نماز‌خواندن به مسجد افتاده، جریان تازه‌ای در مسجد پا گرفته است.

سید‌رضا شیرازی بعد‌از آنکه متوجه می‌شود مسجد مقبل امام جماعت ندارد، عهده‌دارمی‌شود نماز‌های جماعت مغرب و عشا  رابرگزار کند. می‌گوید: به‌خاطر مجاورت با «جامعه‌المصطفی» نماز‌های ظهر را معمولا طلاب این حوزه برگزار می‌کردند.

این امام جماعت بعد‌از ورود به مسجد، دست‌اندرکار امور آن می‌شود و پایگاه بسیج را دوباره فعال می‌کند و حالا هم با مشاوره یکی از معمار‌های کهن، سعی دارد این مسجد را ثبت میراث فرهنگی کند.  

گفته‌های او را عبدالعلی مشیری تکمیل می‌کند؛ معماری که ۶۰‌سال سابقه فعالیت را در کارنامه کاری‌اش دارد و زیر‌و‌بم بنا‌های باستانی را به‌خوبی می‌شناسد. او از این مکان، به‌عنوان یکی از آثار هنری منحصر‌به‌فردی یاد می‌کند که باید حفظ شود.

مشیری می‌گوید: باید اهل فن و آشنا به فنون ساختمان‌سازی باشید تا بتوانید زیبایی منحصر‌به‌فرد ستون‌هایی را تشخیص بدهید که سنگ یکپارچه است و به احتمال قوی، از سنگ‌های کوهسنگی یا خلج استخراج شده.

او عنوان می‌کند: ستون‌ها به‌هم‌پیوسته است و اگر یکی از آن‌ها برداشته شود، تمام بنا به هم می‌ریزد. از شگفتی‌های مسجد، سقف بدون پایه آن است و از عجایب معماری است که سقفی معلق و بدون پایه باشد.

مشیری می‌گوید: باید با قلم، سیمان و گچ‌ها را از روی دیوار پاک کرد تا نمای اصلی معماری پیش چشم نشیند.

۱۲ چشمه تماشایی در یک مسجد

به‌استناد گفته‌های دکتر محمد‌رحیم رهنما در کتاب «بافت قدیمی مشهد»، مقبل که از تحویل‌داران آستان قدس رضوی بوده و در حجره‌ای در صحن عتیق مدفون است، بین سال‌های‌۱۲۹۰ تا ۱۳۰۵‌ه. ش این مسجد را بنا نهاد و بانی و واقف اولیه خود اوست.

بعد‌از انقلاب، سپاه پاسداران، اولین پایگاهی بود که از مسجد استفاده می‌کرد و تا سال‌۱۳۶۷ مسجد دراختیار آن‌ها بود.

بعد‌ها دفتر تبلیغات اسلامی در آن تاسیس شد و حسینی از معتمدان مسجد، نامه‌ای به آیت‌الله شیرازی نوشت و خواستار بازسازی مسجد شد. بعد از بازسازی، مسجد با نام «پایگاه حمزه سیدالشهدا (ع)» به فعالیت خود ادامه داد.

دکتر رهنما از ستون‌های زیبایی یاد می‌کند که چشمه نام دارد و می‌گوید حدود ۱۲ چشمه در مسجد است.

نمای بیرونی مسجد اصلا نشان نمی‌دهد که پشت این دیوار‌های ساده، چه تاریخی خوابیده است؛ تاریخی که نیازمند دست یاری برای حفاظت است و میراث اگر به‌موقع به نجات آن بشتابد، به زنده‌ماندن آن امید خواهد بود.




* این گزارش سه شنبه ۲ آذر ۹۵ در شماره ۲۱۸ شهرآرامحله منطقه ۸ چاپ شده است.

ارسال نظر